کتاب نیروی حال اکهارت توله

آشنایی با 10فصل از کتاب نیروی حال اکهارت توله

فرضیه اکهارت تله این هست که گذشته، فقط در خاطرات می ماند و آینده تجسم ذهنی ما می  باشد. پس فقط یک چیز که واقعی است زمان حال است.

اگر شما بتوانید در زمان حال زندگی کنید، می توانید به همه درد و رنج های خود پایان بدهید و در همه تلاش هایتان موفقیت کسب کرده و روشن می شوید. اکهارت تله می گوید که همه عذاب‌های ما، به علت مداومت بخشیدن به افکار گذشته و آینده نیز پدید می آید. اما در حالی که آرامشی که به دنبال آن می باشیم، همیشه در دسترس ما است. به این دلیل که خودمان منبع آن هستیم. همه کاری که باید انجام دهیم این هست که در زمان حال باید زندگی کنیم.با ما همراه باشید تا در ادامه چند فصل از این کتاب را بطور خلاصه بررسی کنیم.

 

۱۰ فصل کتاب نیروی حال

فصل اول: وجود شما در ذهن خلاصه نمی شود

بزرگترین مانع در روشن بینی

رها شدن از ذهن

رفتن به ماورای فکر

 

فصل دوم: راه خروج از درد و رنج

دیگر رنجی در زمان حال برای خود ایجاد نکنید

هویت یافتن با پیکره ی درد

جستجوی ایگو برای تکامل

 

فصل سوم: حرکتی ژرف به زمان حال

خود را در ذهن جستجو نکنید

به وهم پایان دهید

هیچ چیز خارج از حال وجود ندارد

دسترسی به بعد معنوی

کلید دسترسی به قدرت حال

رها شدن زمان روانشناختی

دیوانگی زمان روانشناختی

ریشه ی درد در زمان است

همه مشکلات توهم ذهن هستند

 

 

کتاب نیروی حال

 

فصل چهارم: استراتژی ذهن برای اجتناب از حال

فریب اصلی

ناآگاهی معمولی و ناآگاهی عمیق

نابود کردن ناآگاهی معمولی

رهایی از ناراحتی

همان جایی باشید که هستید

گذشته نمی تواند در شما باقی بماند

 

فصل پنجم: وضعیت حال

معنای پنهان در واژه ی «انتظار»

زیبایی از آرامش در حضورتان بر می خیزد

درک آگاهی ناب

 

فصل ششم: وجود درونی

هستی ژرف ترین شماست

پیدا کردن بی زوال خود

وصل شدن به وجود درونی

متحول شدن از طریق جسم

کند شدن فرآیند پیری

قوی شدن سیستم دفاعی

اجازه دهید نفس، شما را درون جسم ببرد

استفاده خلاقانه از ذهن

 

فصل هفتم: دروازه هایی به ابراز نشده

رفتن به اعماق بدن

سکوت

فضا

ماهیت واقعی فضا و زمان

 

فصل هشتم: روابط آگاهانه

ارتباطات عشق و تنفر

از روابط اعتیاد گونه تا روابط آگاهانه

روابط به عنوان تمرین درونی

چرا زن ها به روشنایی و آگاهی نزدیک تر هستند؟

از بین بردن پیکره ی رنج گروهی زنان

 

فصل نهم: ماورای شادی و عدم شادی

واقعیت متعالی ورای خوب و بد

پایان زندگی

ناپایداری و چرخه های حیات

بهره بری از موضوعات منفی و رها کردن آنها

 

فصل دهم: معنای تسلیم

پذیرش زمان حال

تسلیم در ارتباط فردی

هنگامی مصیبت از راه می رسد

تبدیل درد به آرامش

در ادامه مطلب به خلاصه ای از چند فصل این کتاب می‌پردازیم.

 

چکیده فصل اول

در  فصل اول کتاب نیروی حال به معنای کامل بودن می پردازد، کامل بودن به این معنی می باشد که در زندگی آرامش داشته باشیم و از فردی که هستیم لذت ببریم. همه ما به دنبال چیزی هستیم که تکمیل کننده ما باشد. آن چیزها امکان دارد: ثروت، عشق یا پاسخ به سؤال هایی باشد که در زندگی داریم. شاید بعضی به شدت دنبال چیزهای دیگر باشیم، ولی همه ما این را می‌خواهیم که احساس کامل بودن کنیم.

هیچ وجود خارجی ای قادر نیست که ما را کامل کند. ما از قبل کامل بودیم و همچنین از درون نیز بی‌نقص هستیم، فقط نیاز داریم که از بی‌نقصی وجودمان نیز آگاه بشویم.

همچنین بشریت به انواع رابطه احتیاج دارد: عاشقانه، خانوادگی، هم دانشگاهی، همکار و غیره . ولی نباید در این رابطه ‌ها به دنبال کمال بگردیم. همه ما تمایل داریم که فکر کنیم همه رابطه‌ ها، مخصوصا از نوع عاشقانه، فقط برای این می باشند که به ما احساس خوشبختی دهند. این تفکر غیر واقعی، زمانی که رابطه با شکست مواجه بشود، باعث عذاب کشیدن ما نیز می شود.

 

 

معنای تسلیم

 

چکیده فصل دوم

ماهیت وجودی در میان همه موجودات هستی، حتی اجسام بی‌جان نیز مشترک می باشد. این ماهیت، روایت‌ گر ذات کائنات می‌باشد. ولی نفس سبب می‌شود فکر کنیم که به این جهان معنوی نیز متصل نیستیم. در این جا، خود را وجودی تنها مشاهده می کنیم که در این جهان بی‌رحم نیز ساکن است. این همان نفس هست که می‌خواهد کمال را در وجودهایی خارج از خود نیز پیدا کند.

نفس از ایجاد اختلال تغذیه خواهد کرد. نفس اینگونه تفکر می‌کند که دیگری می‌خواهد آن را نابود کند. نفس ما احتیاج به کنترل داشتن بر امور را به نیز ما القا می ‌کند. همین‌ طور نفس ما با نفس دیگران نیز درگیر می شود و این موضوع سبب ایجاد تمام رنج‌های دنیا می باشد.

نفس، سبب ایجاد کشمکش در درون و برون یک فرد نیز می‌شود. شرایط زندگی که با برچسب بد و ناگوار طبقه بندی می‌ کنیم، در اصل خنثی می باشند. ولی این‌که نام‌ آن ها بد تلقی می‌شود یا خوب، بستگی به احساسات ما نیز دارد. همچنین اتفاقات خوب و بد همیشه مثل یک چرخه در زندگی جریان دارند، ولی نفس از ما می خواهد که به اتفاقات خوب نزدیک بشویم و از اتفاقات بد امتناع کنیم. این درحالی هست که در واقعیت، هم اتفاقات خوب و هم اتفاقات بد، برای درک بهتر معنوی از زندگی نیز لازم می باشد.

زمانی که رنج های گذشته را در ذهن‌ نگه می‌داریم، دردمندی بدن نیز ساخته خواهد شد. هر وقت که با این دردها روبه رو می‌شویم، انتخاب با خودمان هست که یک بار برای همیشه آن رنج ها را حس کنیم و بعد آن ها نیز رها کنیم. یا همچنان آن‌ها را در ذهن خود نگه داریم. اکثر مواقع گزینه دوم انتخاب ما است. همین موجب این می‌شود که دردمندی بدن بزرگ و بزرگ تر بشود. در این حالت، دردمندی به منزله منبع انرژی منفی‌ ای که از بدی‌ ها تغذیه می‌ کند نیز رفتار می‌کند. افزون بر این، زمانی که قدرتمند می‌شود، آن خاطرات بد را به خورد مغزم می‌دهد تا از انرژی منفی دریافتی از مغز نیز تغذیه کند.

چکیده فصل سوم نیروی حال

نفس باعث می‌گردد تا در چیزهای خارجی به دنبال خوشبختی باشیم، جدا از اینکه آرامش واقعی از وجود خودمان نیز سرچشمه می‌گیرد. واقعیت وجودمان که از ذات هستی و منبع کمال می باشد، در درون‌مان دفن شده. زمانی که این حقیقت را شناسایی کنیم، به آرامش غیرقابل توصیف و لذتی فراوانی نیز دست می یابیم.

در این روش، مزایای روانشناسی بسیاری وجود دارد. همچنین باید در نظر گرفت که این یک توصیه پزشکی نمی باشد، بلکه فقط یک پیشنهاد است. اکهارت برای اثبات ادعایش، به هیچ مدرک خاصی نیز استناد نکرده است. فقط می‌گوید که اگر انجام دادید و تاثیر گذار واقع شد، همین نیز کافی می باشد.

اما متصل شدن به بدن درونی و مشاهده رسیدن به اهداف زیر، ضرری به شما نخواهد رساند:

به این صورت، روند پیری را کاهش می‌دهید. زمانی که روی بدن درونی نیز تمرکز ‌کنید، تک تک سلول‌های بدن از انرژی کائنات تغذیه می کنند و روند نیز پیری کاهش پیدا می کند.

چکیده فصل چهارم

ذهن و زمان دو چیز جدا نشدنی هستند. اگر قادر باشید توهم زمان را از میان بردارید، شما قادر خواهید بود ذهن خود را نیز آزاد کنید.

گذشته همیشه یک خاطره است و آینده نیز فقط یک رویا، تنها زمان واقعی، زمان حال است. پس اگر فقط زمان حال واقعیت داشته باشد، مفهوم زمان چگونه معنی پیدا خواهد کرد؟

پاسخ این هست که زمان، فقط توهم است. واقعیت، زمان حال می باشد و هیچ چیزی خارج از مفهوم حال نیز گنجانده نمی‌شود. دلیل اینکه بیشتر مردم از ورزش‌ ها و تفریح های ماجراجویانه لذت می‌برند، این است که زمان مواجهه با موقعیتی حساس یا خطرناک، به تنها چیزی که فکر می‌ کنند زمان حال می باشد. سعی نکنید که مفهوم بی‌زمانی را به صورت ذهنی تصور کنید، بلکه آن را احساس نمایید.

اکهارت دو نوع زمان را در نظر دارد: زمان ساعتی که برای زندگی در دنیای واقعی مورد استفاده قرار می گیرد. دوم، زمان روانی که برای زندگی در خاطرات و رویاهای آینده نیز به کار می‌رود و واقعی نیست.

زمان غیرواقعی، موجب بروز همه احساسات منفی و رنج های این دنیا نیز می شود. ما بیشتر وقت خود را صرف گذشته و تفکر در مورد کارهایی خواهیم کرد که به تصور خودمان امور را بهبود خواهد داد. همچنین جنگ‌ها برای به وجود آمدن آرامش و صلح نیز پدید می آیند.

برای بهبود بخشیدن به زندگی از زمان روانی استفاده نیز می‌کنیم. ولی حیات، ذات وجودی همه کائنات نیز می‌باشد که در اعماق وجود هرکدام از ما نیز حضور دارد و فقط راه پیدا کردن آن، زندگی در زمان حال می باشد.

حیات ما، از قبل کامل بوده، ولی شرایط زندگی نیز می‌تواند کامل نباشد. اگر لحظاتمان را در زمان حال سپری نماییم، متوجه خواهیم شد که زندگی، احتیاجی به رشد و کامل شدن نخواهد شد. این به آن معنی نیست که نباید برای جذاب‌تر کردن لحظه‌های زندگی نیز تلاش کنید. اما باید با زندگی کردن در زمان حال، از زندگی خود لذت ببرید.

چکیده فصل پنجم

در فصل پنجم کتاب نیروی حال، اکهارت در مورد تسلیم شدن در مقابل چالش ها نیز صحبت می‌کند. ولی منظورش از تسلیم شدن، چیزی نیست که در ظاهر بیان می‌شود. منظور اکهارت تسلیم کردن انرژی منفی است. این مفهوم موجب سوء تفاهم توسط خوانندگان کتاب اصلی نیز شده است.

به جای واکنش های منفی در زمان وقوع اتفاقات بد، فقط با قبول اینکه آن اتفاق افتاده و بدون اینکه موجب منفی شدن احساسات شما شود، انرژی منفی خود نیز را تسلیم کنید.

به یاد داشته باشید که شما در کمال آرامش و به شکلی طبیعی، در حال مواجه با مشکلات هستید. شاید در خارج از شما اتفاقاتی رخ بدهد، ولی درون شما سرشار از آرامش است. در نتیجه، معنی و مفهوم تسلیم شدن در مقابل چالش های زندگی، به معنی آن است که با آرامش کامل، با شرایط نیز مواجه شویم.

در جایی از اعماق وجودمان، نوعی هسته بنیادین قوی نیز نهفته است که عوامل خارجی بر آن بی تأثیر می باشند و تنها راه رسیدن به تجربه آن، درک مفهوم تسلیم شدن در برابر چالش ها نیز می‌باشد.

فقط زمانی شجاعت کافی، استقامت درونی و انرژی ای سرشار از ایمان را برای غلبه بر مشکلات در اختیار می گیریم که به همه قدرت های مثبت درون خود نیز برسیم.

استفاده اکهارت از کلمه تسلیم، به معنای در پیش گرفتن فکر شکست نمی باشد. بلکه به معنای طرز فکری سازنده است که امیال مثبتی را برای مقابله با چالش های زندگی نیز بوجود می‌آورد.

کلام آخر

نیروی حال، برای افرادی الهام بخش هست که در برابر مفاهیم آن نیز پذیرا باشند. اگر این کتاب، الهام بخش شما نیست، بدانید که این کتاب در زمان درستی وارد زندگی شما نشده. برای خوانندگانی که از پیش با مفاهیم روحی و فلسفه شرقی آشنا می باشند، این کتاب به عنوان عامل تقویت کننده عقایدشان نیز مفید می باشد.

جدیت و شور و شوق اکهارت را از طرز صحبت کردن او در مورد این مفاهیم می‌توان دریافت کرد. شاید درک مفاهیم طرح شده در کتاب برای همه نیز امکان پذیر نباشد. به همین علت است که بعضی افراد هم انتقاداتی نسبت به آن نیز مطرح کرده‌اند.

 

 

 پیشنهاد ما : خودشناسی از دیدگاه مولانا

مولانا

خودشناسی از دیدگاه مولانا

مثنوی از محبوب‌ ترین آثار کلاسیک فارسی هست که در عصر حاضر در داخل و همچنین در خارج از ایران مورد توج‍ّه و اقبال عام و خاص قرار گرفته. شاید بتوان گفت یکی از این دلایل، توجه مولوی به «انسان» و نوع خودشناسی از دیدگاه مولانا بوده است. مسائل و همچنین مفاهیمی که در حال حاضر نیز مورد توجه ج‍ّدی بشر قرار گرفته و شاخه‌های مختلف علوم ‌انسانی، از جمله ادبیات و روان‌ شناسی متاثر از آن می باشد.

آبراهام مزلو، روان‌ شناس انسان ‌گرا، از خود شکوفایی و هنر انسان شدن نیز سخن گفته و نقش جامعه را در خود شکوفایی امری مهم معرفی کرده. همچنین بر این باور است، در جوامعی که شخص از مسئولیت‌ پذیری، آزمودن شیوه جدید، سخت‌ کوشی در اجرای تصمیمات و به صورت کلی از توجه به فرا انگیزش ها برخوردار است، قادر خواهد بود به سوی خودشکوفایی پیش برود. در این جا، افزون بر ایجاد ارتباط بین دو علم ادبیات و روان‌شناسی و نزدیکی زیاد بین اندیشه‌ های مولوی با اندیشه ‌های روان‌شناسی انسان ‌گرا، به بررسی تطبیقی شخصیت خودشکوفا در مثنوی با الگوهای ارائه شده از آبراهام مزلو نیز پرداخته شده است.

هرچند گرایش به انسان در بعضی از ادوار تاریخی کم ‌رنگ شده ولی با این حال توج‍ّه به مفاهیم انسانی، هرگز از نظرگاه اندیشمندان دور نشده. در مغرب زمین در زمان قرون وسطی، انسان مغلوب کلیسا و نیروهای مافوق طبیعی شناخته نیز شده بود، ولی پس از سپری شدن این دوره، بشر ارزش و مقام خود را پیدا کرد و برای خود، حقوق آزادی و انتخاب نیز قائل شد و انسان‌ گرایی شاخه‌ های علوم ‌انسانی را تحت تأثیر قرار داد.

ام‍ّا در مشرق زمین، مخصوصا در ایران، انسان ‌گرایی به مفهوم غربی آن نیز مطرح نبوده، بلکه گرایش های انسان‌ گرایانه متأثر از عواملی مانند دین، عرفان و اوضاع اجتماعی، شکلی دیگر یافته بود. البته این سخن به این معنا نمی باشد که مفاهیمی از قبیل آزادی و مسئولیت انسان، مورد توجه ایرانیان نیز نبوده، بلکه منظور ما این هست که این مفاهیم از متفاوت با دیدگاه غربی، مطرح بوده است.

تحمل رنج و سختی و گذراندن مراحل کار، از ابزار موفقی‍ّت و کامیابی است. آدمی همیشه  برای رسیدن به مدارج عالی ناچار از گذراندن مراحل پست‌ بوده. همانگونه که آبراهام مزلو لازمه رسیدن به نیاز عالی انسان را عبور از سلسله مراتب نیازهای پست‌، یعنی نیازهای فیزیولوژیک، نیاز به حرمت نفس و نایل آمدن به ارزش‌ها نیز می‌داند. بندرت پیش ‌آمده که فردی بدون هیچ گونه تلاشی به موفقی‍ّت بزرگی رسیده باشد. در راه رسیدن به اهداف هر چند امکان دارد، انسان در بین راه چندین ‌بار با شکست مواجه شود، ولی رویارویی با شکست و پذیرش آن با نگرشی واقع ‌بینانه، می‌تواند خود زمینه پیروزی‌ های بعدی باشد. مولوی در بیان این حقیقت که لزوم رسیدن به مدارج عالی ‌تر تحمل شکست و درد است، می‌گوید:

خواسته‌ های انسان، تفک‍ّر او را تحت تأثیر قرار می‌دهد. روان ‌شناسان نیز بر این باوراند، وقتی که انسان تحت تاثیر سایقهای مختلف قرار گرفت، تمام ارگانیزم او متوج‍ّه و مشغول به آن نیز می‌شود و مطابق با آن عمل خواهد کرد.  خودشناسی از دیدگاه مولانا نیز بدین شکل است که طمع یک سایق و انگیزنده هست که عقل انسان را زایل ‌کرده و او را از دیدن حقایق باز خواهد داشت. البته در  خودشناسی از دیدگاه مولانا این باور  وجود دارد که انسان باید در برابر این گونه سایق‌ها تسلیم آن نشود.

یک حقیقت تجربه شده در زندگی، این است که دوستان انسان، در لحظات گرفتاری او را تنها می‌گذارند و از کمک و یاری دریغ می‌کنند. فرد خودشکوفا که متکی به اراده خود هست و نه دیگران، قادر هست بدون اتکا به دوستی و کمک کسی، آرامش خود را حفظ کند و این را بدون جنجال و کشمکش‌های درونی براحتی قبول کند. مولوی مثل هر عارف دیگری می‌گوید در چنین مواقعی فقط خدا یاور انسان می باشد.

 

 

خودشناسی از دیدگاه مولانا

 

خودشناسی از دیدگاه مولانا در جایی دیگر توضیح می‌دهد: انسان در هنگام ناچاری مجبور است، شرایط  نامناسب را تحمل نماید و اقدام به کاری کند که بر خلاف میل او هست و این تفکر دقیقاً بیانگر این است که او شناخت عینی از موضوعات و دنیای پیرامون داشته است.

مزلو و مولوی، از جمله اندیشمندانی می باشند که شخصیت را از دیدگاه پدیدار شناختی نیز بررسی کرده‌اند. بدون هیچ‌ گونه تعصب مستقیما درک و تحلیل و توصیف می ‌شوند. در حوزه خودشناسی از دیدگاه مولانا دریافت‌های هر شخص از واقعیت را متفاوت با دیگری دانسته و از نظر او هیچ دو دیدگاه عیناً مثل هم نیست.

هنگامی که که یک شیء بر یکی از اندام های حسی ما اثر بگذارد و ما آن را احساس می‌کنیم، با افکارمان نیز آن را تعقیب خواهیم کرد و بر اساس انتظارات و گرایش‌هایی که حاصل تجربه گذشته ماست، آن را تعبیر می کنیم. پس احساس ما، ادراک ما از یک پدیده نیز می باشد. ادارک فردی از یک پدیده با ادراک فرد دیگری از همان پدیده امکان دارد، متفاوت بوده باشد. در داستان موسی و شبان از اینکه موسی توجهی به واقعیت موجود ندارد، مورد سرزنش و ملامت خداوند نیز قرار می‌گیرد.

سادگی و طبیعی بودن

از نظر مزلو سادگی، فطری بودن و حفظ حالت طبیعی و همچنین عدم تلاش برای تأثیرگذاری، ویژگی رفتار افراد خودشکوفا نیز می باشد. این لزوما به معنای رفتاری که به صورت دائم غیر قراردادی باشد، نیست. بعضی ویژگی‌های آن ها همچون سهولت نفوذ در واقعیت، دسترسی آسان تر و دقیق‌ تر به نوعی پذیرش و خودانگیختگی حیوان‌ گونه یا کودکانه، دلالت بر آگاهی برتر آن ها نسبت به تکانش‌ ها،عقاید و به صورت کل واکنش‌ های ذهنی خودشان نیز دارد.

فرد خودشکوفا احتیاجی به تظاهر نداشته و منزّه از حیله و دغل می باشد، چونکه او تمایل دارد، خود را همانطور که هست نشان دهد و از دورویی و تظاهر نیز بیزار است.

در داستان حضرت موسی و مناجات چوپان، مناجات ساده چوپان، نمونه ‌ای از رفتار طبیعی هست که توج‍ّهی به قواعد و رسوم و تکلفات نیز نداشته و به شیوه‌ای کاملاً ساده به مناجات با خدا پرداخته است و حضرت موسی به خاطر این گفتار بی ‌تکلف او، او را مورد عتاب نیز قرار می‌دهد. همچنین خداوند خطاب به موسی می‌گوید به هر کسی عادتی داده‌ام و برای هر کسی شیوه‌ای قرار داده‌ام.

خدا خطاب به موسی می‌گوید ما به زبان و گفتار توج‍ه نخواهیم کرد، بلکه به روان و حال نیز می‌نگریم. بنابراین موسی به چوپان می‌گوید: هیچگونه آداب را رعایت نکن و هر چه می‌خواهی بگو.

در خودشناسی از دیدگاه مولانا افراد خود شکوفا به صورت کلی به مسائل خارج از خودشان نیز توج‍ه می کنند. آنها بیشتر مسأله مدار هستند تا خودمدار، آنها به مفاهیم فلسفی و اخلاقی و ارزش‌ها نیز توج‍ّه دارند. توج‍ّه به این مسئله در مثنوی مولوی نیز فراوان است. مولوی در بعضی ابیات تلاش و کوشش در راه عشق و معرفت الهی را ارزشی والا برای انسان نیز مطرح می‌کند و آن را موضوعی می‌داند که فکر و روح عارف را به خود مشغول می‌کند.

نیاز به خلوت

در خودشناسی از دیدگاه مولانا افراد خودشکوفا قادر هستند بدون زیان رساندن به خودشان و بدون ناراحتی نیز منزوی باشند. افزون بر این تقریباً در مورد همه صادق هست که آن ها خلوت را بسیار بیشتر از افراد معمولی نیز دوست دارند. اکثر مواقع برای آنها امکان‌ پذیر است که دور از صحنه نزاع باشند و از آنچه که سبب آشفتگی دیگران می ‌شود، خود را ‌آسوده و آرام نگه دارند. مولوی نیز خلوت گزیدن را از خردمندی دانسته.

 

نیاز به خلوت

 

استمرار تقدیر و تحسین

در خودشناسی از دیدگاه مولانا افراد خودشکوفا این توانایی شگفت‌ آور را دارند که بارها و به گونه ‌ای تازه و ساده‌ لوحانه، خوبی‌ های اساسی را با احترام، لذّت، شگفتی و با وجد نیز تحسین کنند. هر چند این تجربیات از نظر دیگران می‌تواند بی‌رنگ باشد، اما برای چنین فردی هر غروب آفتابی می‌تواند، به زیبایی اولین غروب نیز باشد و هر گلی می‌تواند به صورت هیجان ‌انگیزی دوست داشتنی باشد. برای آن ها حتی امور لحظه به لحظه عادی زندگی می‌تواند شورانگیز، مهیج و وجدآور نیز باشد.

این احساسات همیشه پیش نمی‌آیند، بلکه گه گاه اما در غیر منتظره‌ ترین لحظات نیز پیش خواهد آمد. این افراد قادر هستند بارها و بارها خوبی های اساسی زندگی و بعضی وقایع جهان هستی را مورد تحسین قرار بدهند و آن وقایع برایشان لذت بخش و شگفتی‌آور باشد.

مولوی می‌گوید: تمام عالم تجلی صورت عقل کل است، ولی اگر با انحراف عقل کل را رنجاندی، صورت عالم در اکثر اوقات تو را غمگین می‌ سازد. چنانکه اگر دل را با پدر بد کنی، دیدار پدر بر غم تو می‌افزاید و نخواهی تنواست روی پدر را ببینی. اگرچه پدر قبلاً نور چشم و راحت جان تو بود. بعد از آن مولوی می‌گوید: من که با این پدر دائما در آشتی ام، این جهان در نظر من مانند بهشت است. هر لحظه شکلی نو می‌بینم و به سبب این تنوع، دلتنگیم از بین می‌رود. پس آنچه در نظر مولوی سبب استمرار تحسین عالم و آنچه در آن است می‌شود، پیوستگی به عقل کل است که عقل الهی و معنوی نیز می باشد.

سخن آخر

از ویژگی‌های فرد خودشکوفا در می‌یابیم که در مورد الگوی درک واقعیت و همچنین برقراری رابطه آسان تر با آن، انطباق بیشتری بین خودشناسی از دیدگاه مولانا و الگوی فرد خودشکوفای مزلو وجود دارد. همچنین مولوی در بیشتر مواقع بر واقعیت‌های موجود در جهان به عنوان قوانینی غیرقابل انکار نیز تاکید کرده. آنچه از نظر او مهم است، نیت درونی فرد و نفس عمل او نیز می باشد.

مراقبه چیست

مراقبه چیست و چگونه انجام می شود

مراقبه چیست؟ به احتمال زیاد تاکنون این کلمه را شنیده‌اید. شاید مطالب متعددی درباره‌ تأثیرات آن بر جسم و روح افراد را مطالعه کرده باشید. ممکن است در ابتدا این تمرین را بی ‌فایده بدانید. اما اگر آن را شروع کنید، اثرات مثبت آن بر روح و جسم خود را مشاهده خواهید کرد.

برای شروع این کار، بهتر است با صرف دو دقیقه در روز شروع کنید. این مقدار با گذشت زمان به یک عادت روزانه تبدیل خواهد شد. انجام این کار در دو دقیقه تاثیرات چشمگیری ندارد، اما انجام آن به شکل روزانه تاثیر آن را مضاعف می‌کند.

مفهوم مراقبه

مراقبه یعنی احترام و اهمیت به خود. این کار به شکل تمرکز بر نفس کشیدن، عضلات و بدن خود انجام می‌شود. نوع دیگر از این تمرینات به این شکل است که در آن، فرد بر محیط پیرامون خود و اتفاقات آن تمرکز می‌کند.

مراقبه چیست

مراقبه، تغییر حالت به هشیاری است. این کار با انجام تمرینات و تعدادی آیین ویژه مانند کنترل تنفس و محدود کردن دامنه توجهات انجام می‌شود. همچنین حذف محرک‌های خارجی، وضعیت بدنی به شکل یوگا و تصویر سازی ذهنی از دیگر تمرینات آن است. نتیجه این کار به این شکل خواهد بود که به یک حالت ذهنی نسبتا تغییر یافته و خوشایند می‌رسید. در این حالت فرد به یک آرامش روانی و ذهنی دست پیدا می‌کند.

گاهی اوقات ممکن است یک فرد با انجام تمرینات با شدت بالا به تجربه‌های عرفانی نیز برسد. سابقه این باورها به دوران باستان باز می‌گردد. در اغلب ادیان مهم جهان نمونه‌هایی از آن اما به شکل‌های مختلف وجود دارد.

جایگاه مراقبه در علم

پژوهش‌ها می‌گویند که در مراقبه راهکارهایی برای کاهش استرس، افزایش مثبت اندیشی، نظم، الگوهای خواب و افزایش تحمل درد یافته‌اند. برای مثال نتایج یک مطالعه هشت هفته‌ای، کاهش میزان اضطراب را نشان داد. علاوه بر آن ثابت شد که این تمرین می‌تواند اختلالاتی مانند فوبیا، اضطراب اجتماعی و وسواس را تسکین بدهد. همین فعالیت عملکرد مناسبی برای درمان افسردگی و آلزایمر از خود نشان داده است.

تاثیرات مراقبه بر مغز

شگفت انگیزترین تاثیر مراقبه در اتفاقات داخل مغز مشاهده شده است. دانشمندان حوزه سلامت توسط  فناوری‌های جدید، اطلاعات کامل‌تری را درباره‌ی اتفاقات در مغز در هنگام انجام این تمرینات یافته‌اند.

مغز ما در زمان انجام این تمرین، پردازش پیوسته اطلاعات را متوقف می‌کند. با این کار مغز امواج بتا را کاهش می‌دهد. این امواج نمایانگر عملیات پردازش اطلاعات در مغز است. این گونه تغییرات تا ۲۰ دقیقه پس از آن نیز خود را نشان می‌دهند.

 

چرا مراقبه می کنیم

 

چرا مراقبه می کنیم

ذهن ما به شکل پیوسته در حال گفتگو با خود است. این گفتگو اتفاقات گذشته را بازآفرینی خواهد کرد. این عمل، اتفاقات را به نحو بهتری نمایش می‌دهد و برای آینده خود برنامه‌‌ریزی می‌کند. این تمرین با ‌آرامش بخشیدن به ذهن، گفتگوهای درونی و تمرکز مثبت، می‌تواند حالت‌های روانی را شناسایی کند.

از طریق این عمل، یک فرد شاهد باز‌ی‌های ذهن خود است. در مراحل اولیه که به شکل پیوسته شاهد نفس درون هستیم، کار بیشتری به جز درک آن نمی‌توان انجام داد. پس از گذشت زمان آرامش را ترجیح خواهیم داد. در نتیجه ذهن ما با انگیزه می‌شود. وقتی که نفس خود مهار کنیم، انرژی‌ها به شکل سازنده برای رشد خود و خدمت به دیگران آماده میشوند.

بهترین مراقبه

این تمرینات در فرهنگ‌های مختلف، برای احساس آرامش و هماهنگی درونی انجام می‌پذیرد. این عمل با آموزه‌های ادیان مختلف ارتباط دارد. این نوع تمرین کمتر به ایمان و بیشتر به آگاهی و رسیدن به آرامش درونی ارتباط دارد.

امروزه زندگی‌های طاقت ‌فرسا، محبوبیت این خود مراقبتی را افزایش داده‌اند. روشهای صحیح و یا اشتباهی برای انجام آن وجود ندارد. اما باید به عملی دست پیدا کنید که نیازهای شما را برآورده کند و سبب تکامل شخصیت شما شود.

مراحل مراقبه

اگر مثل بسیاری از افراد، مراقبه را بلد نیستید، مشکلی نیست. انجام این کار به شکل اصولی کمک بسیاری به موفقیت افراد خواهد کرد:

  • قدم اول، شناسایی هدف
  • قدم دوم، فراهم کردن مقدمات
  • قدم سوم، انجام صحیح و دقیق
  • قدم چهارم،افزایش تمرکز روی بدن خود
  • قدم پنجم، اتمام

 

پیشنهاد ما مدیتیشن چیست

نحوه انجام مراقبه

روش زیر ساده ترین راه تمرین مراقبه است. این روش سبب تعادل در درون، کنترل ذهن خود و رها شدن از انرژی منفی خواهد شد:

  1. در ابتدا در یک مکان آرام بنشینید.
  2. چشمان خود را ببندید.
  3. نفسهای عمیق بکشید.
  4. از بینی عمل دَم و از دهان بازدم را انجام دهید.
  5. تنفس عمیق را متوقف کنید و تا دقایقی به شکل عادی تنفس کنید.
  6. مجددا نفس عمیق بکشید.
  7. پس از دقایقی دوباره عادی تنفس کنید.
  8. این چرخه را تا مدت ده دقیقه ادامه دهید.
  9. در زمان مراقبه اگر حس کردید بر درون خود عمیق، آرام و متمرکز شده‌اید، نفس عمیق را ادامه ندهید.
  10. حواس درونی خود را بر قسمت‌های دهان و بینی و همچنین ورود و خروج اکسیژن متمرکز نگه دارید.
  11. ورود و خروج هوا به درون خود را احساس کنید.
  12. تصور کنید که اکسیژن در درون شما به نور تبدیل میشود.
  13. این تصور تمام آلودگی‌ها را از بین خواهد برد.
  14. این تمرین را هر روز و به مدت پانزده تا بیست دقیقه انجام بدهید.

در زمان مراقبه باید منظم و صبور باشید تا بعد از گذشت مدتی بتوانید تغییرات را احساس میکنید. در اوایل انجام این کار، ذهن و افکار مزاحم شما را اذیت میکنند، اما در دراز مدت ذهن شما آرام میشود و کنترل آن را در دست خواهید گرفت. این نکته را بدانید که در زمان انجام تمرینات میبایست نظاره کننده افکار باشید و به هیچ عنوان درگیر آنها نشوید.

برای شروع یک مراقبه مدت زمان دو دقیقه کافی است و به تدریج زمان آن را زیاد کنید. هر اندازه که زمان یک مراقبه بیشتر باشد، ذهن آرام‌تر می‌شود و بیشتر به درون خود فرو می‌روید. در کل این تمرین، سکون و آرامش ذهن و جسم می‌باشد. اگر چه این عمل مانند خواب نیست، اما مانند هیپنوتیزم عمل میکند.

مانند هیپنوتیزم، نباید یک فرد سریعا از حالت مراقبه خارج بشود. این امر سبب اختلالات در روح، روان و ذهن آن فرد خواهد شد. برای خروج از این حالت، باید به آرامی تعدادی حرکت در بدن، دست، پا و سر ایجاد کنید. پس از آن باید چشمان خود را باز نماید. بهتر است چند لحظه در جای خود ثابت بمانید تا با محیط اطراف خود دوباره ارتباط برقرار کنید.

به تعبیر دیگر، مراقبه یک سفر به درون خود است. یک سفر عمیق و تاثیرگذار که با انجام صحیح و کامل آن، به کشف اعجاب انگیز درون خود دست یافته‌اید.

مراقبه در محل کار

شما می‌توانید این تمرینات را در محل کار نیز انجام دهید. برای این کار کافی است تنها یکی از موارد زیر را انجام دهید:

  • از خانه کمی زودتر خارج شوید و در ماشین خود به مدت۱۰ الی ۱۵ دقیقه انجام دهید.
  • یک مکان آرام مانند یکی از اتاق‌های شرکت و یا بیرون از محل کار پیدا کنید. بهتر است زمان استراحت خود را به مراقبه تبدیل کنید.
  • می‌توانید به یک فایل‌ صوتی مراقبه گوش کنید.
  • اگر نمی‌توانید میز کار خود را ترک کنید، سر جای خود بنشینید. روی یک شی در مقابل‌ خود تمرکز کنید و چند تنفس عمیق داشته باشید.

 

مزایای مراقبه

مزایای مراقبه

این عمل مشتاقان زیادی دارد که گاهی اوقات فواید اغراق آمیزی برای آن عنوان میکنند. موارد زیر به برخی از مهمترین و مستندترین مزایای این کار اشاره دارد:

●      تمرکز بر ذهن خود

●     کاهش استرس و اضطراب

●     آرامش ذهنی

●     تقویت اعتماد به نفس و افزایش عزت نفس

●     ترک اعتیاد

●     کاهش و کنترل دردهای جسمی

●     تلطیف عواطف

●     بالا رفتن تمرکز حواس

●     افزایش خلاقیت ذهن

●     بالا رفتن ماده‌ی خاکستری مغز

بهترین زمان مراقبه

در ابتدا توصیه می‌شود که مراقبه، تمرینات آن و تمرکز بر ذهن را به یک عادت تبدیل کنید. یک زمان و مکان مشخص را برای انجام آن در نظر بگیرید تا یک عادت روتین شود. در آغاز این کار، تلاش زیادی نیاز است اما به مرور زمان به یک عادت تبدیل می‌شود.

در زمان شروع یک مکان ثابت را برای آن اختصاص دهید. سعی کنید همواره در همان مکان و به شکل ثابت این کار را انجام دهید. آن مکان باید به اندازه کافی آرام باشد تا بتوانید به خوبی تمرکز کنید. زمان انجام این تمرینات به روحیات شما و روتین روزانه بستگی دارد. در کل دو زمان مناسب برای این کار را توصیه میکنیم. ابتدای صبح و قبل از شروع امور روزانه خود و یا شب قبل از خواب، مناسبترین گزینه هستند.

انواع مراقبه

مراقبه تنوع زیادی دارد. در اینجا مهم‌ترین و مشهور‌ترینِ آنها را ذکر میکنیم:

●     ذهن ‌آگاهی

●     هدایت ‌شده

●     محبت و عشق‌ ورزیدن

●     معنوی

●     متمرکز

●     حرکتی

●     مانترا

●     متعالی

●     یوگا

 

 

کلام آخر

توصیه اکید می‌شود که مراقبه به شکل روزانه را به یک عادت تبدیل کنید. انجام تمرینات مراقبه به هر شکل‌، بهتر از انجام ندادن آن است. بنابراین، اگر یک شخص یک ‌بار در هفته بتواند آن را انجام دهد، نباید بهانه ای برای عدم انجام آن باشد. یک فرد می‌تواند با چند بار در هفته این تمرینات را شروع کند.

مهم نیست که مراقبه در چه ساعتی از شبانه روز انجام میشود. اگر این تمرینات مفید واقع شد، انجام آن را به دو بار و یا بیشتر جهت کاهش استرس افزایش دهید.

 

راهکارهایی برای افزایش اعتماد به نفس

راهکارهایی برای افزایش اعتماد به نفس

دیگر تا کنون همه‌ی ما با اهمیت اعتماد به نفس آشنا هستیم. اعتماد به نفس در واقع به معنی این است که فرد به خودش ایمان داشته باشد. در اعتماد به نفس شما به توانایی‌های خود باور دارید و از این توانایی‌ها برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کنید. زمانی که فرد به اعتماد به نفس رسیده باشد، می‌تواند عزت نفس خود را نیز تقویت کند و در نهایت با چالش‌هایی که در زندگی با آن‌ها مواجه می‌شود، آشنایی پیدا کند و آن‌ها را از میان بردارد. به دلیل این که اعتماد به نفس در ترسیم مسیر آینده‌ی یک زندگی اهمیت بسیار زیادی دارد، ما در ادامه‌ی این مطلب می‌خواهیم راهکارهایی را برای افزایش اعتماد به خود به شما ارائه کنیم.

علائم کمبود اعتماد به نفس

پیش از پرداختن به راهکار اعتماد به نفس، می‌خواهیم بدانیم که اصلا چه عواملی نشان از کاهش اعتماد به نفس دارند. این که شما قادر به پذیرفتن تعاریفی که دیگران از شما ارائه می‌کنند نباشید و یا نگران تفکر دیگران در مورد خودتان باشید، به این معنا است که اعتماد به نفس ندارید. علاوه بر این، اگر شما خودتان را به شکلی منفی قضاوت کنید و مسئول انجام کارهای مختلف نباشید، باید به دنبال راهکارهای بهبود اعتماد به نفس بگردید.

 

راهکارهایی برای افزایش اعتماد به نفس

 

راهکارهایی که در جهت بهبود اعتماد به نفس توصیه شده‌اند!

به ظاهر خود اهمیت دهید

همه‌ی ما می‌دانیم که اگر فردی به ظاهر خود اعتماد داشته باشد، می‌تواند در جامعه بهتر عمل کند‌ پس اولین راهکار برای افزایش اعتماد به نفس این است که شما به ظاهر خود اهمیت بیشتری بدهید و آن را آراسته کنید. این راهکار اگرچه ظاهر ساده‌ای دارد اما با همین ظاهر ساده می‌تواند خود باوری شما را افزایش دهد. اگر دوست دارید که بیش از پیش به خود اعتماد داشته باشید و ایمان قلبی به خود را افزایش دهید، لازم است که موهای خود را مرتب کنید، صورت خود را آراسته کنید، سبک لباس پوشیدن خود را با توجه به علاقه‌ی خود تنظیم کنید و همیشه مرتب و زیبا در جامعه حاضر شوید. با این کار می‌توانید بیش از پیش خود را باور کنید.

مثبت فکر کنید

همیشه سعی کنید که افکار منفی را از خود دور نمایید. افکار منفی امروزه به ظاهر هیچ تاثیری در زندگی ندارند اما رفته رفته ممکن است شما را به پای افسردگی هم بکشانند. پس بسیار مهم است که اجازه‌ی تسلط چنین افکاری را به خود ندهید. در حقیقت امروزه یک راهکار برای افزایش اعتماد به نفس این است که شما مثبت فکر کنید، اتفاقاتی که قرار است در آینده برای شما بیفتند را خوب بدانید و داشتن اعتماد به نفس را تمرین کنید. شاید این کار در روز‌های ابتدایی برای شما بسیار دشوار باشد اما با گذشت زمان یک دید مثبت در شما به وجود می‌آید که تماشای جهان با این دید دریچه‌های جدید و نوینی را به روی شما خواهد گشود. پس از این راهکار غافل نشوید.

خودتان را بشناسید

اگر شما یک ژنرال عاقل باشید، حتما و حتما قبل از این که به جنگ با دشمن بروید، ویژگی و نقاط قوت و ضعف دشمن را می شناسید و سپس با استفاده از این ویژگی‌ها قدم در میدان می‌گذارید. حال اگر قرار باشد در زندگی شخصی هم مشکلات را شکست دهید، خوب است بدانید که این مشکلات پیش از هر چیزی به سلاحی به نام خودشناسی احتیاج دارند. یعنی تا زمانی که شما ویژگی‌های گوناگون خود را نشناسید و نقاط ضعف خود را برطرف نکنید، می‌توانید به افزایش اعتماد به نفس خود کمک کنید. با صدای بلند به آنچه که در ذهنتان می‌گذرد گوش فرا دهید، ویژگی‌های مثبت خود را در یک دفتر بنویسید، از خودتان تعریف کنید و شخصیت خود را نیز ار جنبه‌های گوناگون تحلیل نمایید. تنها در این صورت است که در جامعه به خوبی عمل می‌کنید و مسیر رسیدن به موفقیت در زندگی را هم ترسیم می‌نمایید.

مهربان و سخاوتمند باشید

زمانی که شما با مهربانی و سخاوتمندی با دیگران برخورد می‌کنید، در چشم خودتان یک دید مثبت به خودتان پیدا خواهید کرد و همین دید مثبت توانایی این را دارد که حس خوبی را در شما به وجود بیاورد. اگر شما متوجه شوید که فردی مهربان هستید و دیگران هم این موضوع را تایید کنند، اعتماد به نفس شما تا حد زیادی بالا می‌رود و همین برای آغاز یک راه پر فراز و نشیب برای رسیدن به موفقیت کافی است. حال آن که افزایش اعتماد به نفس، افزایش عزت نفس را نیز با خود به همراه دارد.

 

 

 

آرام و شمرده صحبت کنید

آرام و شمرده شمرده صحبت کردن هم یک راهکار برای افزایش اعتماد به نفس به شمار می‌آید. شاید در نگاه اول تصور کنید که ارام صحبت کردن هیچ تاثیری در بهبود اعتماد به نفس ندارد اما همین که این کار را تمرین می‌کنید و از این طریق توانایی‌های خود را باور می‌کنید و با دیگران هم به شیوه‌ای صحیح و سالم ارتباط برقرار می‌نمایید، یعنی این که صحبت کردن هم می‌تواند بر روی اعتماد به نفس شما تاثیر بگذارد. برای این کار می‌توانید از همین حالا شروع کنید. بسیاری از افرادی که بلند بلند و تند تند حرف می‌زنند، از اعتماد به نفس پایینی هم برخوردار هستند. از این رو ممکن است در جامعه مقبولیت چندانی هم نداشته باشند و از ‌سوی دیگران طرد شوند. پس چه خوب می‌شود اگر آرام صحبت کردن را از همین حالا آغاز کنید.

 

اهداف خوب را تعیین کنید

بهتر است برای افزایش اعتماد به نفس خود، ابتدا اهداف کوچکی را برای خود انتخاب کنید و سپس به سراغ اهداف بزرگ بروید. شاید تا کنون این جمله‌ی معروف را که می‌گویند اگر به ماه شلیک کنید، شکست می‌خورید را شنیده باشید. در این مثال منظور این است که باید گام به گام قدم بردارید و از اهداف کوچک به اهداف بزرگ برسید. تنها در این شرایط است که می‌توانید ایمان قلبی به خود را افزایش دهید. این ایمان زمانی تحقق پیدا می‌کند که شما بر توانایی‌های خود غلبه کنید و آن‌ها را در راستای رسیدن به هدف به کار ببندید. حال اعتماد به نفس بالایی هم دارید.

سخن پایانی

ما در مطالب فوق در مورد چیستی اعتماد به نفس و راهکارهایی که می‌توانند سبب افزایش اعتماد به نفس بشوند، صحبت کردیم. در حال حاضر جامعه‌ی ما به‌ گونه‌ای شده است که افراد باید خودشان گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند اما این کار بدون این که شما خود را باور داشته باشید، میسر نمی‌شود. از این رو بسیار اهمیت دارد که شما ابتدا خود را بشناسید و بر توانایی‌های خود غلبه کنید تا در نهایت در تمامی عرصه‌های زندگی هم‌ موفق عمل کنید. تمامی آن چیزی که برای رسیدن به اعتماد به نفس لازم است! امیدواریم که مطالب فوق برایتان مفید باشند.

۶ گام برای کشف ارزش فرد

۶ گام برای کشف ارزش فردی

کشف ارزش فردی در زندگی هر فردی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. اگر تا کنون نگاهی به ارزش‌های فردی خود انداخته باشید، حتما می‌دانید که کشف این ارزش‌ها قابلیت این را دارد که اعتماد به نفس هر فردی را افزایش دهد و تصمیم گیری را برای این فرد آسان‌تر کند چرا که در زمان تصمیم گیری فرد می‌تواند تشخیص دهد که آیا این تصمیمی که می‌گیرد با ارزش‌هایی که او دارد سازگار هست یا خیر. از سوی دیگر، اگر شما نسبت به ارزش‌هایی که دارید آگاهی کامل اختیار کنید، اینده‌ی کاری بهتری خواهید داشت و در نتیجه زندگی خود را بر  مدار موفقیت بنا خواهید کرد. البته باید بدانید که کشف ارزش‌های فردی به تامل و تفکر زیادی نیاز دارد و اینطور نیست که در یک مدت کوتاه به دست بیاید. ما در ادامه راهنمایی جامعی را در مورد ارزش‌هایی که نی‌توانند توسعه‌ی فردی در افراد را بهبود دهند، صحبت خواهیم کرد.

ارزش‌های فردی چه‌ چیزهایی هستند؟

پایه‌ترین و اساسی‌ترین تعریفی که برای ارزش‌های فردی در نظر گرفته شده است این موضوع را تبیین می‌کند که ارزش همان باورها و همان اعتقادات و نظریاتی هستند که می‌توانند زندگی یک فرد را از یک سو به سوی دیگر ببرند. این باورها، باورهایی هستند که در ذهنیت خود شخص از اهمیت بسیار بالایی برخوردار شده‌اند و چیستی شما را تعریف می‌کنند. اگر شما جزو آن دسته از افرادی هستید که در موقعیت‌های مختلف نمی‌توانید به نیازهای گوناگون خود پاسخ دهید، حتما و حتما باید ارزش‌هایی که توسعه‌ی فردی را بهبود می‌دهند،یاد بگیرید.

 

۶ گام برای کشف ارزش فرد

 

راهنمایی در رابطه با تعیین ارزش‌های فردی

برای این که بتوانید ارزش‌های فرعی خود را شناسایی کنید و این ارزش‌ها را به خوبی در زندگی خود به کار ببندید، باید مراحلی را دنبال کنید. ما شش گام اساسی برای تعیین ارزش فردی و کشف ارزش فردی را در نظر گرفته‌ایم و این گام‌ها را نیز در ادامه برای شما تبیین می‌کنیم.  نوشتن ارزش‌های فردی، به کار گرفتن و توجه به برخی از افرادی که به عنوان الگوهای برتر شناخته می‌شوند، استفاده از تجربیات پیشین، دسته بندی کردن ارزش‌های فردی، شناسایی موضوع و انتخاب ارزش‌ها گام‌های مهمی هستند که در راستای کشف ارزش فردی شما باید آن‌ها را به کار ببندید.

گام اول: ارزش‌های فردی خود را بشناسید

به طور کلی امروزه مراقبت از دیگران، رهبری کردن، همدلی، همراهی، تواضع، خوش خلقی، مهربانی و … همه و  همه جزو ارزش‌های فردی به شمار می‌ایند اما نوع هر کدام از این ارزش‌ها از فردی به فرد دیگر متغیر است. شما باید از میان این ارزش‌ها، ارزشی را انتخاب کنید که با روحیات شما سازگارتر است. حال که این ارزش را بررسی کردید، باید آن را بنویسید. زمانی که شما ارزش و باورها و نظرات خود را بنویسید و عمل به آن را فراموش نکنید، می‌توانید گامی مؤثر در راستای کشف ارزش فردی خود بردارید.

گام دوم: افرادی را که بیشتر مقبول شما هستند را به عنوان الگو انتخاب کنید

یکی دیگر از گام‌های کشف ارزش فردی این است که شما بر اساس آن چیزی که خوب می‌پندارید، الگوی زندگی خود را انتخاب کنید. این الگو می‌تواند در تمامی عرصه‌های زندگی بهترین انتخاب‌ها را پیش روی شما بگذارد. مسلما بیشتر ارزش‌های فردی که ما آن‌ها را دوست داریم، در افرادی که آن‌ها را تحسین می‌کنیم تجلی پیدا می‌کنند. برای مثال اگر ما فردی را خوش خلق معرفی می‌کنیم، در واقع خودمان هم به خوش خلقی علاقه داریم و اگر رفتار این فرد را در نظر داشته باشیم، می‌توانیم توسعه‌ی فردی خود را در مسیری بهینه پیش ببریم. مسیری که از انحرافات دور است و در نهایت خودشناسی را در پی دارد.

گام سوم: تجربیات خود را مد نظر داشته باشید

یکی دیگر از بهترین راه‌هایی که شما با استفاده از آن می‌توانید به کشف ارزش فردی برسید، استفاده از تجربیات است‌. برای این که ارزش‌های این چنینی را بشناسید، ابتدا باید تمامی اتفاقات دردناک را به خاطر بیاورید. حال که این اتفاقات را به یاد اوردید، باید تجربیات گوناگون خود را بررسی کنید و در نهایت ارزش‌های فردی خود را از این تجربیات استخراج نمایید‌. برای مثال ممکن است شما یک مربی بسیار خوب باشید و به دلیل تدریس خوبی که به دیگران ارائه می‌دهید، جایزه‌هایی را هم دریافت کنید. در چنین شرایطی شما می‌توانید بفهمید که رهبری دیگران و آموزش نکات مثبت به دیگران جزو مهارت‌های شما می‌باشد و می‌تواند یک ارزش بسیار شایسته هم معرفی شود. از این رو بر این کار تداوم می‌ورزید.

گام چهارم: دسته بندی‌هایی را از ارزش‌های فردی خوب ارائه دهید

حال با گذراندن سه گام فوق شما یک لیست از ارزش‌هایی که آن‌ها را مطلوب می‌دانید، در دست دارید. هم اکنون وقت آن رسیده است که این لیست را مرور کنید. مرور کردن این لیست بدین معنا است که شما در گام بعد بهتر عمل کنید. یعنی بهتر بتوانید به دسته بندی کردن این ارزش‌ها بپردازید. پس از این که چنین ارزش‌هایی را مرور کردید، حال باید به طبقه بندی کردن این ارزش‌ها مشغول شوید. در این مرحله تمامی ارزش‌هایی را که از یک خانواده هستند، در یک طبقه قرار می‌دهید. برای مثال مهربانی و همدلی می‌توانند در یک طبقه قرار بگیرند و مقبولیت و وقت شناسی هم در طبقه‌ی مقابل مهربانی و همدلی باشند.

 

مهم‌ترین ارزش‌های فردی

 

گام پنجم: موضوع اصلی را مشخص کنید

حال شما باید تمامی ارزش‌هایی را که طبقه بندی کرده‌اید، عنوان گذاری کنید. یعنی برای هر کدام از این ارزش‌ها یک نام مشخص را انتخاب نمایید که بعدا با این نام بتوانید همان ارزش‌های مشخص را به یاد بیاورید. اگر یک دسته از ارزش‌ها برایتان بسیار مهم هستند، بهتر این نام را انتخاب کنید که این نام زودتر از سایر نام‌ها به یادتان بیاید. توجه داشته باشید که کشف ارزش فردی مستلزم استفاده از عناوین مربوط به این ارزش‌ها می‌باشد.

گام ششم: مهم‌ترین ارزش‌های فردی را مشخص کنید

حال در این مرحله شما ارزش‌های خود را بررسی کرده‌اند و این ارزش‌ها را هم در دسته بندی‌های گوناگون با عنوان مشخص قرار داده‌اید. در وهله‌ی بعد نوبت به این می‌رسد که شما این ارزش‌ها را بر اساس میزان اهمیتی که در ذهن شما دارند مشخص کنید و سپس آن‌ها را انتخاب نمایید. برای مثال ممکن است شما بیست عدد ارزش خاص را در خود کشف کرده باشید اما تمامی این ارزش‌ها اهمیت چندانی برای شما نداشته باشند‌. بنابراین مهم‌ترین این ارزش‌ها را انتخاب می‌کنید و در نهایت ارزش‌های غیرضروری را کنار می‌گذارید. البته این انتخاب به این معنی نیست که این ارزش‌ها را کنار بگذارید بلکه باید در روزهای آتی به این ارزش‌ها بازگردید. با این کار می‌توانید مراحل کشف ارزش فردی را به اتمام برسانید.

سخن پایانی

ما در این مقاله در مورد چگونگی کشف ارزش‌های فردی با شما صحبت کردیم. امروزه همین  ارزش‌ها هستند که به زندگی هر فردی روح می‌دهند و مسیر رسیدن به موفقیت را برای این فرد ترسیم می‌کنند. در حال حاضر بسیاری از افراد از ارزش‌هایی که درون خود دارند بی‌خبر هستند اما با عمل به این مراحلی که ما ذکر کردیم شما می‌توانید به ساده‌ترین شکل ممکن ارزش‌های درونی خود را شناسایی کنید و مهم‌ترین این ارزش‌ها را نیز برای علامت گذاری نمایید.

دلیل های نیاز به کوچینگ در دوران بحران

دلیل های نیاز به کوچینگ در دوران بحران

یکی از جدید‌ترین و کار آمد‌ترین شیوه هایی که به شما برای حرکت به سمت جلو کمک می‌ کند، کوچینگ است. کوچینگ این امکان را به شما می دهد تا با شناسایی اهدافی که دارید و همچنین شناسایی موانع، مشکلات، بحران ها و چالش هایی که بر سر راه رسیدن به اهدافتان است، موفق‌تر عمل کنید. در ادامه قصد داریم به بررسی دلیل های نیاز به کوچینگ در دوران بحران بپردازیم.

از این رو اگر قصد دارید بدانید که در مقابله با شرایط بحرانی باید چه عکس و العملی را از خود نشان بدهید و یا چگونه رفتار کنید و همچنین کمک گرفتن از کوچ در این زمینه چه کمکی به شما می کند ما را تا پایان مقاله همراهی کنید.

دلیل های نیاز به کوچینگ در دوران بحران

به طور حتم هر شخصی در زندگی با مسائل و مشکلاتی روبه رو شده است که از آن ها تحت عنوان بحران و یا چالش های زندگی خود یاد کرده است. اما برخی افراد نمی دانند برای این که بتوانند از این چالش ها و بحران ها موفق عبور کنند باید چه رفتار و یا اعمالی را از خود نشان بدهند.

همچنین برخی افراد ممکن است که در مواجه با این بحران ها ‌چندین راه کار داشته باشند ولی بین این که کدام راهکار برای مواجهه با این بحران مناسب است، نتوانند تصمیم گیری کنند. از این رو قصد داریم در ادامه به بررسی چندین از این راهکارها که با کمک کوچینگ برای مواجهه با بحران‌ می توانید به آن دست پیدا کنید بپردازیم.

 

دلیل های نیاز به کوچینگ در دوران بحران

 

۱.کاهش استرس و اضطراب

گاهی وقت ها افراد در مواجهه با مشکلات دچار استرس و اضطراب می شوند. در این زمان تفکر خلاق داشتن، همدلی، کنترل و برنامه ریزی کردن کاری سخت و دشوار است. اما کوچ می تواند به شما کمک کند که این استرس ها را کنترل نمایید و یا حتی به صورت کامل آن ها را خاموش کنید.

در هنگامی که در جلسات کوچینگ استرس افراد کاهش پیدا کند، آن ها می توانند بهتر تفکر کرده و راهکارهای مناسبی را برای حل مشکل بیابند.

۲.ظرفیت های خود را بازیابی کنیم.

از دیگر دلیل های نیاز به کوچینگ در دوران بحران، بازیابی ظرفیت خودتان است. در جلسات کوچینگ یک کوچ با تجربه می داند که باید بر روی شخص مراجعه کننده تمرکز کند و نه روی مشکلی که برای شخص ایجاد شده است. هنگامی که افراد بتوانند با استفاده از راهنمایی های کوچ به خودشان بازگردند، می توانند درک بهتری از خود و شرایط ایجاد شده داشته باشند.

بازگشت به خود و خود را شناختن این امکان را به شما می دهد تا میزان تاب آوری بیشتری در مقابل بحران ها داشته و بتوانید راحت‌تر ذهن خود را برای کنترل مشکل ایجاد شده متمرکز کنید.

۳. ارتقا اعتماد به نفس

از دیگر دلیل های نیاز به کوچینگ در دوران بحران افزایش اعتماد به نفس است. در بیشتر مواقع افراد در مواجهه با بحران ها و مشکلات اعتماد به نفس خود را از دست داده و بر این باور هستند که نمی توانند مشکل ایجاد شده را حل و فصل کنند. البته باید بگوییم که برای عبور از بحران ها به خصوص مشکلات سخت نیازمند قدرت تفکر و عملکرد فوق العاده‌ای هستیم.

از این رو از آن جایی که شرایط جدید ایجاد شده نیازمند ساختار های متفاوتی برای اداره کردن آن است، کوچینگ به ما کمک‌ می کند تا مهارت ها، توانمندی ها و اعتماد به نفس خود را افزایش بدهیم. علاوه بر این موضوع، یک استراتژی معتبر برای حفظ این ویژگی ها است.

 

کوچینگ در دوران بحران

 

 ۴.خروج از مدل های ثابت ذهنی.

از دیگر دلیل های نیاز به کوچینگ در دوران بحران خروج از مدل های ذهنی ثابت و شکوفایی است. برای این که بتوانید در دوران بحران تصمیم های عاقلانه و درستی بگیرید و یا به اصطلاح زنده بمانید و شکوفایی داشته باشید نیاز است که یک ذهن تطبیق پذیر داشته باشید.

یعنی این که در مواجهه با بحران ذهن شما بتواند با انعطاف و خلاقیت به مشکلات واکنش نشان داده و در عین حال متفکر و منطقی نیز باشد. از این رو کوچینگ به افراد کمک می کند تا باورهای محدودی که در ذهنشان وجود دارد را شناسایی نموده و مدل ذهنی خود را رشد و تقویت کنند.

۵. توجه به هدف و معنایی که در زندگی داریم.

اگر در مواجهه با بحران ها پشتیبانی نداشته باشیم که به ما کمک کند تا بتوانیم بر روی هدف ها و معناهایی که در زندگی ما وجود دارد تمرکز کنیم، در دوران بحران ارزش های مهم ما چیز هایی هستند که از دست می روند. از این رو کوچینگ کمک می کند تا با قدرت بر روی هر آنچه در مورد خودمان یاد می گیریم تامل کنیم. از دیگر دلیل های نیاز به کوچینگ در دوران بحران می توان به این مورد نیز اشاره نمود.

مقابله با بحران ها به همراه کوچینگ

در واقع کوچینگ می تواند در شرایط بحرانی که ایجاد شده است تغییرات اساسی ایجاد کند. در واقع می توانیم بگوییم که کوچینگ یک روش مشارکتی است که به افراد کمک می کند تا به یک خودشناسی دست پیدا نموده و از آن ها برای رسیدن به پتانسیل های حرفه ای و شخصی‌ای که دارند حمایت می کند.

در واقع شخص کوچ در افکار و راه حل هایی که افراد برای مواجه با بحران ها دارند نقش شریک را داشته و مانند یک کاتالیزور برای رسیدن افراد به اهدافی که دارند عمل می کند. از این رو یکی از دلیل های نیاز به کوچینگ در دوران بحران را می توان همین شریک و همراه بودن در تفکر افراد دانست.

هنگامی که در بروز یک بحران کوچ در کنار شما قرار داشته باشد، تفکر کردن بر روی آن چه که برای شما رخ داده است آسان‌تر می شود. با وجود کوچینگ افراد می توانند نگاه به جلو داشته و نه تنها با فوریت ها روبه رو شوند بلکه برای تغییراتی که ممکن است در آینده رخ بدهند نیز آماده می شوند.

به علاوه یک شخص کوچ در دوران بحران می تواند تمام فرضیه های موجود را به چالش کشانده و به رهبران و افراد کمک نموده تا بتوانند آینده خود را پس از حل بحران ترسیم کنند.

سخن پایانی

در این مقاله به بررسی دلیل های نیاز به کوچینگ در دوران بحران اشاره نمودیم و برای شما عزیزان عنوان کردیم که چگونه یک کوچ حرفه‌‌ای می تواند به افراد برای عبور از بحران ها کمک کند.

کوچ تحصیلی چیست2

کوچینگ تحصیلی چیست

یکی از مهم‌ترین زمان هایی که در زندگی هر شخص وجود دارد و آینده وی را رقم میزند، زمان انتخاب رشته در سنین نوجوانی و تحصیلات عالی و موفق داشتن است. کوچینگ تحصیلی یکی از جمله عواملی است که به دانش آموزان برای بهتر گذاران این دوره کمک فراوانی نموده و آن‌ ها را برای رسیدن به موفقیت همراهی می کند.

گاهی ممکن است که برای شما این سوال ایجاد شده باشد که اصلا کوچینگ چیست؟ کوچ تحصیلی چه کسی است؟ و سوالات متعدد دیگری که ما قصد داریم در ادامه به بررسی این سوال ها پرداخته و برای شما آن‌ ها را توضیح بدهیم. پس تا پایان  این مقاله ما را همراهی کنید.

تعریف کوچینگ تحصیلی

یکی از انواع کوچینگ‌ ها که تعریف دقیق و روشنی برای آن وجود ندارد، کوچینگ آموزشی و یا تحصیلی است. ولی اگر بخواهیم به صورت کلی این کوچینگ را توضیح بدهیم باید بیان کنیم: کوچینگ آموزشی و یا تحصیلی به دانش آموزان کمک می کند تا به یک خود شناسی رسیده و سپس هدف بزرگی که دارند را مشخص کنند.

در آخر پس از مشخص نموده هدف بزرگ خود و با تکیه بر خودشناسی که دارند دوره تحصیلی خود را گذرانده و به هدف مشخص و بزرگی که برای خود تعیین کرده‌اند برسند.

کوچینگ تحصیلی در واقع به دانش آموزان کمک می کند تا با خودشناسی که یافته‌اند بدانند که چگونه باید با مشکلات درسی خود کنار بیایند و بتوانند درک بهتر و عمیق‌تری از کسب علم و دانش داشته باشند.

چرا باید یک کوچ تحصیلی انتخاب کنیم؟

یکی از دلایلی که به دانش آموزان و دانشجویان توصیه می کنیم که از کوچینگ تحصیلی برخودار شوند، این موضوع است که کوچ به آن ها کمک نموده تا بتوانند زمان خود را بهتر مدیریت نموده و هوشمندانه‌تر مطالعه کنند. برای آموزش‌های خود برنامه ریزی کرده و همچنین متناسب با سبک یادگیری که دارند برای خود برنامه ریزی کنند.

همچنین دانش آموزان در جلساتی که با کوچ برگزار می کنند به راحتی می توانند در مورد مسائلی که در کلاس درس و حتی خارج از آن رخ داده است با کوچ صحبت نموده و از راهنمایی های وی بهره و کمک بگیرند.

لازم به ذکر است دانش آموزانی که طبق یک برنامه مشخص و دائمی در کنار کوچینگ آموزشی به درس خواندن مشغول هستند، موفق‌تر و بهتر عمل نموده و می توانند به اهدافی که برای خود مشخص کرده‌اند دست پیدا کنند.

البته این نکته را نیز باید به خاطر داشته باشید که بین کوچینگ تحصیلی و مشاور تحصیلی تفاوت‌هایی وجود دارد و این که دانش‌آموز بخواهد از کدام یک از آن‌ها برای رسیدن به موفقیت در زمینه تحصیلی خود کمک بگیرد، کاملا بستگی به خود دانش آموز دارد ولی در ادامه به توضیح این مسئله نیز می پردازیم.

 

کوچ تحصیلی چیست2

 

چه تفاوتی بین کوچینگ تحصیلی و مشاور تحصیلی است؟

قبل از آن که تفاوت میان این دو را بیان کنیم بهتر است یک تعریف مختصر از مشاور تحصیلی داشته باشیم. مشاوره تحصیلی در واقع نوعی مشاوره روانشانسی است که به دانش آموزان کمک می کند تا بتوانند با مشکلاتی که ممکن است در دوران تحصیل آن ها به وجود بیاید مقابله نموده و آن را حل و فصل نمایند.

در واقع مشاور تحصیلی برای حل مشکلاتی از قبیل: افت تحصیلی دانش آموز، مشکلاتی که ممکن است دانش آموز با معلم داشته باشد، اعتماد به نفس پایین دانش آموز و… به وی کمک فراوانی می کند.

شاید به نظر شما مشاور تحصیلی و کوچینگ آموزشی و یا تحصیلی مشابه یک دیگر باشند؛ ولی باید بگوییم که تفاوت اصلی این دو در رویکردی است که دارند. در واقع رویکردی که مشاور دارد توصیه‌ای است. به طور مثال مشاور مشکلات و مسائلی که در دوران تحصیل یک دانش آموز وجود دارد را بررسی نموده و بر اساس شرایط موجود توصیه و راهکارهایی را ارائه می دهد.

اما در مقابل کوچینگ آموزشی و یا تحصیلی رویکردی کاملا متفاوت داشته و بر مبنای خودشناسی و رساندن فرد به خود شکوفایی است. در واقع کوچینگ تحصیلی به دانش آموز هیچ گونه توصیه و راهکاری را ارائه نمی دهد و به او نمی گوید که چه کارهایی را انجام بدهد یا انجام ندهد.

در واقع به او کمک می کند تا مشکلاتی که در دوران تحصیل خودش دارد را شناسایی نموده و بر اساس خودشناسی که به آن دست پیدا کرده است و همچنین بر اساس توانمندی ها و تجربه هایی که دارد به حل آن مشکلات بپردازد. در یک مبنای کلی کوچ تحصیلی به دانش آموز کمک می کند تا به یک بینش کلی نسبت به خود دست پیدا کرده و بر اساس این بینش به حل مشکلات خودش بپردازد.

 

کوچ تحصیلی چیست2

 

بهترین زمان برای شرکت در جلسات کوچینگ تحصیلی چه موقع است؟

به نظر شما بهترین زمانی که یک دانش آموز می‌ تواند در جلسات کوچینگ آموزشی شرکت کند چه موقع است؟ بهترین زمان برای شرکت در این جلسات:

  1. اوایل ترم جدید به منظور بررسی و مرور درس‌های سال تحصیلی جدید و برنامه ریزی برای آن‌ها
  2. اواسط سال تحصیلی، هنگامی که به خوبی درون سال تحصیلی که در پیش رو دارید جا افتاده‌اید و به خوبی می دانید که در سال تحصیلی که در پیش رو دارید قرار است که چه کارهایی را انجام بدهید و یا چه آزمون‌ها و مباحث درسی در پیش رو دارید.
  3. اواخر سال تحصیلی به منظور افزایش تمرکز
  4. هر زمانی که احساس تردید داشته و حس کردید که در سال تحصیلی که دارید عمل کرد خوبی نداشته‌اید.
  5. هر زمان که دچار فشارهای تحصیلی شده و احساس کردید که کنترل آن‌ها از دست شما خارج شده است.
  6. زمان‌هایی که دوست دارید مهارت‌های خود را تقویت نموده و کنترل خود را بر روی مسائل زندگی بیشتر کنید.

سخن پایانی

کوچینگ تحصیلی رویکردی کاملا متفاوت نسبت به مشاورین تحصیلی و مدرسین آموزشی دارد. شخص کوچ در واقع تمام تمرکز خود را بر روی این مسئله قرار می دهد تا دانش آموز به یک خودشناسی عالی نسبت به خود دست پیدا کرده و بر اساس همین خودشناسی مشکلات موجود در زندگی و دوره تحصیلی خود را حل کند.

در واقع هیچگاه کوچ تحصیلی راهکاری که از پیش دیکته شده است را در اختیار دانش آموز قرار نمی‌دهد بلکه از خود دانش آموز می خواهد که بر اساس خودشناسی که دارد به هدفی که برای خود تعیین کرده است برسد.

تاریخچه کوچینگ

کوچینگ بحث داغی در زمره‌ی مدیریت، رهبری و توسعه‌ی افراد می‌باشد. یک رهبر چه نقشی را در یک گروه ایفا می‌کند؟ کوچینگ باید به چه شکل انجام شود؟ در این مقاله نگاهی به تاریخچه کوچینگ و اهمیت و نقش آن در رهبری می‌اندازیم. آیا راهی درست برای رهبری وجود دارد؟

 

نگاهی به تاریخچه کوچینگ

کوچینگ بحث داغی در زمره‌ی مدیریت، رهبری و توسعه‌ی افراد می‌باشد. یک رهبر چه نقشی را در یک گروه ایفا می‌کند؟ کوچینگ باید به چه شکل انجام شود؟ در این مقاله نگاهی به تاریخچه کوچینگ و اهمیت و نقش آن در رهبری می‌اندازیم. آیا راهی درست برای رهبری وجود دارد؟ آیا می‌توان مفهوم کوچینگ را برای رهبری و حمایت از یک تیم به کار برد؟

 

 

پیدایش کلمه‌ی کوچینگ و آغاز تاریخچه کوچینگ به سال 1880 میلادی برمی‌گردد. در آن زمان این اصطلاح عموما در رشته‌های مختلف ورزشی به کار می‌رفت و کاربرد اصلی آن در این رشته‌ها معنا پیدا می‌کرد. اصولا هنگامی که به رهبری و مربی بودن فکر می‌کنیم، مربیگری رشته‌های ورزشی به ذهن ما خطور می‌کند؛ شاید به این دلیل که نقش مربی در رشته‌های ورزشی بسیار مهم و حیاتی است. اما از بحث ورزش که بگذریم، کوچینگ با توجه به این که در چه زمینه‌ای استفاده می‌شود، تعاریف مختلفی دارد و می‌توان از روش‌هایی گوناگون برای تعریف این مفهوم استفاده کرد؛ البته مفهوم کوچینگ فراتر از مربیگری است.

در اواخر قرن 18 و در اوایل قرن 19، فلسفه به عنوان یک شاخه‌ی علمی مجزا تعریف شد و با انجام مطالعات گسترده در مورد ذات انسان در رشته‌ی فلسفه، مفهوم کوچینگ نیز دچار دگرگونی شد. از دهه‌ی 1900 تا 1920، فناوری با پیشرفتی شگرف همراه شد و مهم‌ترین ریشه‌های کوچینگ در این دهه‌ها رقم خورد؛ در واقع در این دوره صفحه‌ای جدید در تاریخچه کوچینگ گشوده شد و تغییرات بسیاری در مفهوم مدیریت و کوچینگ به وقوع پیوست؛ به نحوی که بسیاری از مدیران و رهبران برای مدیریت بهتر، نظریه‌های علمی مختلف ارائه شده در این ایام را مد نظر قرار می‌دادند.

با نگاهی به تاریخچه کوچینگ می‌توان به قطعیت گفت که این اصطلاح همواره در حال تغییر بوده و در طول زمان با پیشرفت چشم‌گیری همراه بوده است؛ تغییرات مفهوم کوچینگ با تقاضا برای تحول منعطف بوده است. کوچینگ راه درازی را پیموده تا به جایگاه کنونی خود رسیده، با این حال همیشه و در هر زمانی، فرصتی برای تجدید نظر و ایجاد تغییرات در این مفهوم به وجود آمده است.

 

 

کوچینگ همه جا کاربرد دارد!

پیدایش مفهوم کوچینگ و مربیگری، فرایندی بسیار تدریجی و کند بود. در تاریخچه کوچینگ نظریه‌های بسیاری ارائه شده است که از این مفهوم حمایت کرده‌اند و پایه و اساس آن را به شکل دقیق تعریف نموده‌اند. با مطالعه‌ی علوم روانشناسی، تجارت و سایر علوم اجتماعی می‌توانید دیدگاه‌های مختلف ارائه شده در رابطه با مفهوم کوچینگ را مشاهده کنید.

کوچینگ چیست

کوچینگ چیست

در این مقاله به سوالاتی مهم پاسخ خواهیم داد، کوچینگ چیست و چه کاربردی دارد؟ مزیت در نظر داشتن مفهوم کوچینگ چیست و چگونه می‌توان این مفهوم را به شکلی موفقیت آمیز در مسیر زندگی به کار گرفت؟ به زبان ساده اگر بگوییم، کوچینگ فرایندی است که هدف از انجام آن بهبود عملکرد در زمینه‌های مختلف است.

 

کوچینگ چیست؟

 

مفهوم کوچینگ چیست؟

در این مقاله به سوالاتی مهم پاسخ خواهیم داد، کوچینگ چیست و چه کاربردی دارد؟ مزیت در نظر داشتن مفهوم کوچینگ چیست و چگونه می‌توان این مفهوم را به شکلی موفقیت آمیز در مسیر زندگی به کار گرفت؟

به زبان ساده اگر بگوییم، کوچینگ فرایندی است که هدف از انجام آن بهبود عملکرد در زمینه‌های مختلف است و برای به کارگیری این مفهوم در زمینه‌های مختلف، تمرکز اصلی روی زمان حال است. از مفهوم کوچینگ به طرق مختلفی استفاده می‌شود و مدل‌های مختلفی برای انجام آن وجود دارد.

منظور اصلی کوچینگ انجام مربیگری به شکل تخصصی نیست، بلکه کاربرد اصلی کوچینگ تسهیل در یادگیری و انجام دادن امور مختلف است؛ به طور کلی آموزش دادن و کمک به دیگران برای یادگیری آسان‌تر مفهومی کاملا متفاوت دارند.

پس کاربرد اصلی کوچینگ چیست؟ کوچینگ به شما برای یادگیری راحت‌تر و بهتر کمک می‌کند و باعث می‌شود تا عملکرد خود را بهبود بخشید. یک مربی خوب همیشه پاسخ سوالات مختلف را می‌داند، با این وجود آگاه است که بعضی مواقع برای پاسخ دادن به یک سری سوالات به کمک نیاز پیدا خواهد کرد.

کوچینگ باعث می‌شود تا پتانسیل و توانایی افراد برای داشتن عملکرد بهتر و موفق‌تر به حداکثر برسد و در هنگام آموزش، قدرت یادگیری و فهم آن‌ها تقویت پیدا کند. آموزش، مربیگری، راهنمایی و مشاوره همگی ویژگی‌های کلیدی و خاص خود را دارند، با این حال مفهوم آن‌ها کاملا متفاوت است و آگاهی از این تفاوت بسیار مهم است. پایه و اساس کوچینگ بر این اصول استوار است که افراد در درون خود، پاسخی برای حل مشکلات مختلف دارند.

 

 

کاربرد اصلی کوچینگ

 

کاربرد اصلی کوچینگ چیست؟

با توجه به نکات ذکر شده پاسخ این که کاربرد اصلی کوچینگ چیست و این مفهوم در چه زمینه‌هایی به کار می‌آید واضح است. برای پی بردن به این موضوع می‌توانید روش کار مربیان رشته‌های مختلف ورزشی را مد نظر داشته باشید.

یک مربی نقشی کلیدی در یادگیری افراد دارد، اما نمی‌توان او را متخصص یک موضوع دانست. نقش اصلی مربی کمک به افراد برای تمرکز کردن روی پتانسیل و توانایی‌هایی است که دارند. فردی که با تکیه بر مفهوم کوچینگ به عنوان مربی یا کوچ شناخته می‌شود، لزوما یک فرد توانمند و از پیش تعیین شده نیست، هر کسی می‌تواند رویکرد مربیگری را با اطرافیان خود اتخاذ کند.

مهارت کلیدی برای کوچینگ، پرسیدن سوالات درست برای کمک به افراد برای حل مشکلات است. مربیان به افراد کمک می‌کنند تا بهترین تکنیک را برای انجام کارها یافته و با بکارگیری این تکنیک به موفقیت برسند.

خود شکوفایی

کوچ خود شکوفایی

کوچ خود شکوفایی از مدل‌های کوچینگ است که در این مقاله توضیحی مفصل درباره‌ی این مدل از کوچینگ ارائه می‌دهیم. انسان‌ها درست شبیه یک گل چرخه‌های زندگی را پشت سر می‌گذارند، همواره در حال رشد هستند و شخصیت آن‌ها با درس‌هایی که از تجربیات و چالش‌های بزرگ زندگی خود می‌گیرند شکل می‌گیرد.

 

کوچ خود شکوفایی چیست؟ (کوچینگ به سبک خود شکوفایی)

کوچ خود شکوفایی از مدل‌های کوچینگ است که در این مقاله توضیحی مفصل درباره‌ی این مدل از کوچینگ ارائه می‌دهیم. انسان‌ها درست شبیه یک گل چرخه‌های زندگی را پشت سر می‌گذارند، همواره در حال رشد هستند و شخصیت آن‌ها با درس‌هایی که از تجربیات و چالش‌های بزرگ زندگی خود می‌گیرند شکل می‌گیرد.

همانطور که همواره در حال رشد هستیم و به درجات مختلف خوبی و زیبایی می‌رسیم، باید درک کنیم که این می‌تواند پایان یک چرخه و شروع چرخه‌ای دیگر باشد؛ باور به این که به مقصد زندگی رسیده‌ایم باعث می‌شود تا رضایت خود نسبت به زندگی را از دست بدهیم.

کوچ خود شکوفایی توضیحی برای فرایند طی کردن چرخه‌های مختلف زندگی است، از طریق این مدل از کوچینگ می‌فهمیم که چه کسی هستیم، اهدافی جدید را برای زندگی خود تعریف می‌کنیم، برای رسیدن به این اهداف تلاش کرده و اعتماد بیشتری به خود پیدا می‌کنیم. از طریق کوچ خود شکوفایی طی چند مرحله می‌توانیم به بهترین حالت شخصیت خود دست پیدا کنیم و با تکیه بر این شخصیت مسیر ترقی را طی کنیم. مراحل کوچ خود شکوفایی به شرح زیر است:

  • خود آگاهی: در اولین گام باید به این آگاهی پیدا کنیم که چه کسی هستیم. انسان‌ها شخصیت‌ها و رفتارهای متفاوتی دارند، در بعضی شرایط نیز رفتاری دارند که در تضاد با شخصیت آن‌ها است. هنگامی که با چالش‌ها و خطرات مختلف مواجه می‌شوند، درک بهتری از نقاط قوت و ضعف خود پیدا می‌کنند. خود آگاهی به انسان کمک می‌کند تا زندگی را مطابق با اهداف، انگیزه‌ها و امیال انسان همسو باشد.

 

کوچ خود شکوفایی

 

  • همسویی: پس از این که به درجه‌ی خودآگاهی برسید، پایه و اساس همسویی برای شما فراهم خواهد آمد. با درک اهداف و ارزش‌های خود، می‌توانید زندگی خود را با این اهداف همسو سازید. در واقع افراد با متعهد شدن به این اهداف، زندگی خود را به شکلی تغییر می‌دهند که دست یافتن به اهداف بزرگ آسان‌تر شود. باید به تمام چیزهایی که زندگی شما را با مسیر رسیدن به این اهداف بزرگ همسو می‌سازد بله و به چیزهایی که شما را از این مسیر منحرف می‌سازد نه بگویید.
  • خود شکوفایی: خود آگاهی، شناخت اهداف و همسو ساختن زندگی با مسیر رسیدن به این اهداف، انسان را در مسیر رشد قرار می‌دهد. انسان به خود اعتماد می‌کند، اعتماد به نفس می‌گیرد و شروع به رشد می‌کند. این باعث می‌شود تا انسان در تمام زمینه‌های زندگی خود به موفقیت بزرگی برسد و ارتباطش را با خود و دیگران قوی‌تر سازد. در نتیجه فرآیند خود شکوفایی افراد آغاز می‌شود و متوجه می‌شوند که با ادامه دادن همین زنجیره، در مسیر خود شکوفایی مستمر قرار می‌گیرند.